سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الهه ی عشق

دلم گرفته... یکشنبه 87/7/14 ساعت 6:48 عصر

با تو شعرام همگی رنگ بهاره

با تو هیچ چیزی دلم کم نمیاره

 

وقتی نیستی همه چی تیره و تاره

کاش ببخشی تو خطا هامو دوباره

 

ای خدای مهربون دلم گرفته

از این ابر نیمه جون دلم گرفته

از زمین و آسمون دلم گرفته

 

آخه اشکامو ببین دلم گرفته

تو خطاهامو نبین دلم گرفته

تو ببخش فقط همین دلم گرفته

 

توی لحظه های من شیرین ترینی

واسه عشق و عاشقی تو بهترینی

 

کاش همیشه محرم دلم تو باشی

تو بزرگی اولین و آخرینــــــــــی...

دلم گرفته ای دوست هوای گریه به من

  • :
  • حرف دل از: آیتا

    .. یکشنبه 87/7/7 ساعت 6:17 عصر

    ای نشسته درخیال من، فراموشم مکن

    با فراموشی و تنهایی، هم آغوشم مکن

    زندگانی می کنم چون شعله با خود سوختن

    زنده ام با سوز و ساز خویش، خاموشم مکن

    می تراود تا شراب بوسه از جام لبت

    از شراب تلخ تنهایی قدح نوشم مکن

    دودم و از شعله دارم دامنی رنگین به بار

    این شرر از من مگیر از نو سیاه پوشم مکن

    چون صبا در جستجو خود به هر سویم مکش

    همچو گیسوی سیاهت خانه بر دوشم مکن

    این دل درد آشنا را در شرار غم بسوز

    هر چه می خواهی بکن اما فراموشم مکن



  • :
  • حرف دل از: آیتا

    .. یکشنبه 87/7/7 ساعت 6:16 عصر

    ای نشسته درخیال من، فراموشم مکن

    با فراموشی و تنهایی، هم آغوشم مکن

    زندگانی می کنم چون شعله با خود سوختن

    زنده ام با سوز و ساز خویش، خاموشم مکن

    می تراود تا شراب بوسه از جام لبت

    از شراب تلخ تنهایی قدح نوشم مکن

    دودم و از شعله دارم دامنی رنگین به بار

    این شرر از من مگیر از نو سیاه پوشم مکن

    چون صبا در جستجو خود به هر سویم مکش

    همچو گیسوی سیاهت خانه بر دوشم مکن

    این دل درد آشنا را در شرار غم بسوز

    هر چه می خواهی بکن اما فراموشم مکن



  • :
  • حرف دل از: آیتا

    نازنینم یکشنبه 87/7/7 ساعت 6:11 عصر

    نازنینم

    دراین سکوت نیمه شب بیشتر از هر وقت دیگری دلتنگ توام...

     چقدر خوب است  که من می توانم هرآنچه را که دلم می خواهد برای تو بنویسم. من می توانم تا آخر عمر به نوشتن برای  تو ادامه دهم حتی اگر تو هیچوقت آنرا  نخوانی

    عزیزترینم

    کاش می توانستم صورت نازنینت را بین دست هایم بگیرم

     کاش می دانستم چه چیز این چنین صورت زیبایت را غرق اندوه می کند

    چه فکر آزار دهندهای اینچنین روحت را آزار می دهد

    مهربانم

    کاش اجازه می دادی بار اندوهت را من به دوش بکشم. شانه های من قویتر ازآن است که تو فکر میکنی

    دلم تنگ است کاش اجازه می دادی قبل از رفتن صورت زیبایت را غرق بوسه میکردم

    خدا کند این شب طولانی زود تمام شود.

    خدا کند فردا  آ ثار غم واندوه امروز از چهره زیبایت پاک شده باشد خدا کند.....



  • :
  • حرف دل از: آیتا

    نام من... یکشنبه 87/7/7 ساعت 6:4 عصر
    • نام من عشق است ـ می شناسیدم ؟
    • زخمی ام سراپا ـ می شناسیدم؟
    • با شما طی کرده ام راه درازی را ـ خسته ام ـ می شناسیدم ؟
    • این زمان گرچه ابری پوشانیده است رویم ـ من همان خورشید تابانم ـ می شناسیدم؟
    • این چنین بیگانه از من روی مگردانید ـ در کف فرهاد تیشه من نهادم ـ من شکستم بیستون را  من همان مهربان سال های دورم ـ رفته ام از یادتان ـ با که می شناسیدم ؟
    • نام من عشق است می شناسیدم ؟

     



  • :
  • حرف دل از: آیتا

    عشق من... یکشنبه 87/7/7 ساعت 5:54 عصر

    او که  چشمش آسمان باشد و چشمانت زمین

                                                            آسمانی بودنت باشد همین

                             چون کویری تشنه باشی بی قرار

                             که گویی هردم آسمان بر من ببار

    عشق یعنی حسرت پنهان دل

    زندگی در گوشه ویرانه دل

    عشق یعنی اینکه همچون سرنهی                       بر پای یک دل داده ای

    اینکه موج گردی بی امان بهر دریای غم و اندوه و آه

                                 عشق یعنی سایه ای در یک خیال

                                      آرزویی سرکش و گاهی محال

    عشق یعنی کوچه ای دور و دراز

    با هزاران سختی و شیب و فراز

                                عشق یعنی عطر گل های بهشت

                                عشق یعنی زندگی و سر نوشت



  • :
  • حرف دل از: آیتا

    آروم نمیشم یکشنبه 87/6/31 ساعت 3:40 عصر

    گریه کردم گریه هم این‌بار آرامم نکرد

    هرچه کردم... هرچه... آه! انگار آرامم نکرد

     

    روستا از چشم من افتاد، دیگر مثل قبل

    گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد

     

    بی تو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد

    درد دل با سایه و دیوار آرامم نکرد

     

    خواستم دیگر فراموشت کنم، اما نشد

    خواستم، اما نشد، این کار آرامم نکرد

     

    سوختم آنگونه در تب، آه! از مادر بپرس

    دستمال تب بر نمدار آرامم نکرد

     

    ذوق شعرم را کجا بردی که بعد از رفتنت

    عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد



  • :
  • حرف دل از: آیتا

    آدمک شنبه 87/6/30 ساعت 3:45 عصر

     

    آدمک آخر دنیا است بخند

    آدمک مرگ همین جاست بخند

    دستخطی که تو را عاشق کرد

    شوخی کاغذی ماست بخند

    آدمک خر نشوی گریه کنی

    کل دنیا سراب است بخند

    آن خدایی که بزرگش خواندی

    به خدا مثل تو تنها است بخند



  • :
  • حرف دل از: آیتا

    و او که در همین نزدیکی است... چهارشنبه 87/6/27 ساعت 3:11 عصر

     خورشید طلوع کرد و عشق معنا گرفت


     صبح دمید و عشق فریاد صداقت گرفت


     معشوق به او رسید  و دل آرام  گرفت


     تو آمدی وجدایی معنای تنهاترین گرفت


     اما تو رفتی و من  را نابودی  گرفت


     من عاشق مردم و بی وفایی معنا گرفت




  • :
  • حرف دل از: آیتا

    دلم گرفته چهارشنبه 87/6/27 ساعت 2:57 عصر

    دلم گرفته آسمون نمیتونم گریه کنم 


      شکنجه میشم از خودم نمیتونم شکوه کنم 


     انگاری کوه غصه ها رو سینه من امده 


    آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده


      دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم 


     تو روزگار بی کسی یه عمر که دربدرم


      حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم 


      من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بسم 


      دلم گرفته آسمون یکم منو حوصله کن


        نگو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن 


       منو به بازی میگیره عقربه های ساعتم 


      برگه تقویم میکنه لحظه به لحظه لعنتم 


     آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن 


     نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن



  • :
  • حرف دل از: آیتا

    <   <<   6      

    خانه
    مدیریت
    پست الکترونیک
    شناسنامه
     RSS 
     Atom 



    :: کل با معرفت ها ::
    113343


    :: بامعرفت های امروز ::
    78


    :: بامعرفت های دیروز ::
    4



    :: درباره من ::

    الهه ی عشق

    آیتا
    اگر تنهاترین تنهایان شوم باز هم خدا هست او جایگزین تمام نداشته های من است.

    :: لینک به وبلاگ ::

    الهه ی عشق


    :: دسته بندی یادگاری ها::

    خسته . عشق . وفا .


    :: آرشیو ::

    دلم گرفته...
    بی تو...
    دکتر شریعتی
    مهمان
    به یاد استاد قیصر امین پور
    هر روز بی تو روز مباداست!
    قاف
    و او که در همین نزدیکی است...
    آدمک
    آروم نمیشم
    عشق من...
    نام من...
    نازنینم
    ..
    افسوس
    گالیا
    رفت
    درد نام دیگر تو بود
    و باز هم
    او
    پاییز 1387


    :: عاشق ها(لینک) ::

    روشنگری ها
    مهندس
    اسکاتوش
    اختر آسمان ادب پارسی
    من آبی
    تمدن مصر باستان(مدیلا)
    برای زندگیم


    :: خبرنامه ::

     

    :: موسیقی وبلاگ::

    دریافت کد ستاره باران وبلاگ

    آیتا - الهه ی عشق

    انواع کـد های جدید جاوا تغیــیر شکل موس