دلتنگم
دلتنگی ام را چگونه با دستان خالی محبت تقسیم کنم هنگامی که بغض، بیرحمانه بر گلویم چنگ انداخته
و اشک معصومانه معبد چشم را ترک میکند به امید یافتن دستان تو.
جای پای غم بر نگاهم را چه کنم که چون جاسوسی هر آنچه در کلبه ی دل دارم را فریاد میزند.
غبار خستگی بر روحم را چگونه پاک کنم ، وقتی که تو نیستی.
خدایا مهرش را از من بگیر.... خدایا مهرش را از دلم بگیر... خدایاااااااااااااااااااااااااا کمکم کن ...
تو برو .. برو
مطمئن باش و برو
ضربهات کاری بود
دل من سخت شکست...
و چه زشت
به منو سادگی ام خندیدی
به منو عشقی پاک
که پر از یاد تو بود...
و به یک قلب یتیـــم
که خیالم می گفت
تا ابد مال توبود
تو برو..
برو تا راحت تر
تکه های دل خود را آرام
سرهم بگذارم
وبه هم بند زنم...
ســــاده نبـــود گذشتن از تو برام
ســــاده نبود کوچ تو از لحظه هام
ساده نبـــــود قصــه بی تو بـــودن
ساده نبـود از همه شب گــریه هام
چه ســاده دل بریدی...
... اشک منـــوندیدی
خطی رو خاطراتِ
قشنگمون کشیدی
اما به انتظار ِ ...
برگشتــنـت می مونم .......
شب تا سحر به یادت
غزل غزل می خونم ......
چه عاشقونه خوندم
چه بی بهونه رفتی
ناباورانه موندم
که بی نشونه رفتی
من ، بی تو تنها...
از تو چی مونده برجا
جز مشتی خاطرات ِ همرنگ خواب و رویا
سهــــمِ من یه عالمه دربدری سهمِ تو خاطرِ امــن و راحـــته
سهـــمِ من غــــروب و دل گرفتگی سهــــمِ تـــو عـــلاقه و طــراوته
سهمِ من شبــایِ دل گیر و سیاه سهمِ تـــو یه پنجــــره به آسمــــون
سهـمِ من ترانه هایِ ناتمــــــوم سهمِ تو رنگ ورویِ رنگین کمون
سهمِ من دل شوره هایِ ماهیاست نکنه یه وقت به دریا نرسن
سهمِ تو ساحــــلِ دریایِ بــزرگ خشــکیِ کویرِ تشنه, سهمِ من
سهم من ، دلواپـسی های مــدام
سهم تو دوستت دارم های صدام
ای خدااااااااااااااااااا ... امشب اینقدر اشک ریختم که دیگه چشمام باز نمیشه ولی هنوز دلم باز نشده ... انگار یکی با دستاش داره گلومو فشار میده ... دارم خفه میشم... آخه آدم دیگه چیرو میتونه باورکنه.........
من تمنا کردم که تو با من باشی
تو به من گفتی : هرگز ... هرگز..
پاسخی سخت و درشت...
............. و مرا غصه این هرگز کـشـت ....
با اینکه گفتی اینجا سر نمیزنی بازم می نویسم....
می روم وز سر حسرت به قفا می نگرم