سلام آيتا خانم.خسطته نباشي
شعر زيبايي بود اگه از خودت بود دستت درد نكنه اگر نبود بازم دستت درد نكنه
خوشحال ميشم به وب درويشي ماهم يه سر بزني
يا حق تا حق
واقعا قشنگه ...
بهتره كه دم نزنم....
از عشقم چيزي نگم...
بغض نشسته تو گلوم....
دست ميدم به دسته تو.........................
من همون جزيره بودم،خاكي وصميمي و گرم...
واسه عشق بازي موجا،قامتم يه بستر نرم...
يه عزيز دردونه بودم،پيش چشم خيس موجا...
يه نگين سبز خالص،روي انگشتر دريا.....
تاكه يكروز تو رسيدي،توي فلبم پاگذاشتي...
غصه هاي عاشقي رو ،تو وجودم جا گذاشتي....
زير رگبار نگاهت،دلم انگار زير و رو شد...
براي داشتن عشقت همه جونم آرزوشد...................
ناگهاني پيدات كردم،خونه ي قشنگي واسه دلشكسته ها داري...
باتوحكايتي دگر اين دل ما به سر كند...
شب سياه قصه را هواي تو سحر كند...
باور ما نمي شود،درسرما نميرود...
ازگذرسينه ي ما،ياردگر گذر كند...
شكوه بسي شنيده ام،ازدل درد كشيده ام...
كورشوم جزتواگر،زمزمه اي دگر كند...
چاره كار ما تويي،ياور و يار ما تويي....
توبه نميكند اثر،مرگ مگر اثر كند....
دلم گرفته و اشكي مدد نمي آرد...
آدمک ميخوام برم يه شهر دور
توي شهر خدا تو شهر نور
آدمک مياي بريم پيش خدا؟
پيش اون شکوه کنيم از آدما؟
منتظرتم
سلام آيتا جان وب خوجلي داري به من هم سر بزن خوشحال ميشم عزيزم
اي کاش ميدانستي چقدر چشمانت را گريستم و تا کجاي شب در گيسوان تو سرگردان بودم من هرشب از کوچهء خود بيرون ميزنم و به دنبال يک جرعهء تو تمام ميخانه هاي شهر را ميگردم اما افسوس و هزاران بار افسوس......
باي باي