باتوحكايتي دگر اين دل ما به سر كند...
شب سياه قصه را هواي تو سحر كند...
باور ما نمي شود،درسرما نميرود...
ازگذرسينه ي ما،ياردگر گذر كند...
شكوه بسي شنيده ام،ازدل درد كشيده ام...
كورشوم جزتواگر،زمزمه اي دگر كند...
چاره كار ما تويي،ياور و يار ما تويي....
توبه نميكند اثر،مرگ مگر اثر كند....
دلم گرفته و اشكي مدد نمي آرد...