شب است و باز چراغ اتاق میسوزد
دلم در آتش آن اتفاق میسوزد
در این یکی دو شبه حال من عوض شده است
و طرز زندگیام کاملاً عوض شده است
صدای کوچه و بازار را نمیشنوم
و مدتی است که اخبار را نمیشنوم
اتاق پر شده از بوی لاله عباسی
من و دو مرتبه تصمیمهای احساسی
اتاق، محفظهی کوچک قرنطینه
کنار پنجره ـ بیمار ـ صبح آدینه
کنار پنجره بودم که آسمان لرزید
دو قلب کوچک همزاد همزمان لرزید
چه ناگهانی و ناباورانه آن شب سرد
تب تکلف تقدیر زیر و رویم کرد
نگاههای شما یک نگاه عادی نیست
و گفتهاید که عاشق شدن ارادی نیست
تو حس مطلع رنجیدن و بزرگ شدن
و خط قرمز دنیای کودکانهی من
من و دو راهی و بیراههها و زوزهی باد
و ماندهام که جواب تو را چه باید داد
شب است و باز چراغ اتاق میسوزد
به ماه یک نفر انگار چشم میدوزد
چگونه میرند این مراحل تازه
هزار پرسش و خمیازه پشت خمیازه
هوای ابری و اندوه باید و شاید
هنوز پنجره باز است و باد میآید
چقدر خستهام از فکرهای دیرینه
به خواب میروم اینجا کنار شومینه
چراغ خانهی ما نیمه روشن است انگار
و خوابهای تو دربارهی من است انگار
چراغ خانه، چراغ اتاق روشن نیست
هنوز آخر این اتفاق روشن نیست
سلام .نمی دونم از کجا شروع کنم ،چی بگم که در وصف این اتفاق بگنجه ولی فقط همین رو می تونم بگم که دیشب بزرگترین اتفاق زندگیم افتاد . قشنگ بود به زیبایی یک منظره ی بهاری،محشر بود و باور نکردنی. شروع یه اتفاق دوباره وای خدایا متشکرم ، متشکرم از این که آدم همیشه فکر می کنه عزیزش اونی که باید باشه نیست بعد یه دفعه می فهمه عزیزش بهترین فرشته ی دنیاست . عزیزم دوست دارم . بهترین فرشته ی دنیا دوست دارم.
تولد داداشی جونمم پیشاپیش مبارک تازه می خوام از امروز به داداشی بگم مرد بزرگ ،چون که خیلی ماهِ، یه مردِ ، یه مردِ واقعی .
یک سرنوشت سه حرفی، خالیست در کنج جدول
فکر مرا کرده مشغول این راز از روز اول
آنجا زنی گریه میکرد با کودکان گرسنه
در دود خاکستر اینجا مردیست در پای منقل
سر درد داریم و گیجیم، این را نباید بگوییم
این چیزها مشکلی نیست، بعداً خودش میشود حل
این گرگهای گرسنه عادی ست ولگرد باشند
ما انتظاری نداریم از وضع قانون جنگل
باید فداکار باشیم دارد قطاری میآید
پیراهنم را بسوزان باید بسازیم مشعل
این شعر را بعد خواندن یک جای خلوت بسوزان
یک گوشه شومینهی گرم در یک اتاق مجلل
من میروم تا پس از این آمادهی مرگ باشم
ها! راستی «مرگ» دیگر حل شد معمای جدول
امروز تولد کسی نیست .تولد یه حسه یه حسه خوب و مهربان و کوچک یه دوستی دوباره دوستیمون ، تولدت مبارک.